جدول جو
جدول جو

معنی ابوسلیمان عیسی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوسلیمان عیسی
ابن عمر، مولای بنی ثقیف، مکنی به ابوسلیمان. از علمای لغت و از اهالی بصره بود. وی استاد و شیخ سیبویه و ابن العلاء و خلیل، و نخستین کس است که علم نحو را مرتب و مدون ساخت. او را در حدود هفتاد مصنف بود که اکثر آنها سوخته است، از آن جمله است: الجامع، و الاکمال در علم نحو. (از الاعلام زرکلی از وفیات الاعیان و ارشاد الاریب و خزانهالادب و نزههالالباء و صبح الاعشی و طبقات النحویین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نیلی. او در مائۀ چهارم میزیست و از مریدان ابوالحسین قرافی بود و سخت تنگدست و فقیر بود چنانکه خشت بالین میکرد. وقتی نزد ابوالحسین شد و جامۀ خلق در بر داشت و سر ابوالحسین ببوسید ابوالحسین گفت یا اباسلیمان جامه سخت خلق داری، لکن من میان دو ابروی تو امارۀ امارت بینم. سپس ابوسلیمان بمغرب رفت و نزد یکی از امرای مغرب جاه و منزلتی بزرگ و حکومت بعض بلاد یافت
لغت نامه دهخدا
لیثی. تابعی است. عبدالله بن ولیداز او و او از ابی سعید و او از پیامبر روایت کند. تابعی یکی از عناوین پرافتخار در تاریخ صدر اسلام است. کسی که پیامبر اسلام (ص) را ندید اما صحابه ای را دیدار و از او تبعیت کرد، تابعی نام دارد. این افراد در میان مسلمانان به دلیل نزدیکی به منبع اول و دوم دین، جایگاه والایی دارند. علمای حدیث برای طبقه بندی سندهای حدیثی، به تابعین توجه ویژه ای دارند.
لغت نامه دهخدا
عصری، کعب بن شبیب. محدّث است. او از عقبه بن صهبان و سعید بن زید از او روایت کند. محدث در اصطلاح اسلامی به فردی گفته می شود که با استفاده از علم حدیث، روایات پیامبر اسلام (ص) را جمع آوری و بررسی کرده و پس از تحلیل دقیق اسناد و متن ها، روایات صحیح را به دیگران منتقل می کند. در حقیقت، این فرد به عنوان یک نگهبان علمی، سنت نبوی را به دقت ثبت و حفظ کرده است تا از تحریف و تغییر آن جلوگیری شود.
لغت نامه دهخدا
تیمی. از تیم الله. محاربی از او روایت کند
لغت نامه دهخدا